افراد ثروتمند معتقدند: من خودم زندگی ام را می سازم.
افراد فقیرمعتقدند: زندگی من این گونه رقم خورده است.
اگر می خواهید ثروتمند شويد باور این امر که سکان کشتی زندگی تان در دست خودتان است، مخصوصا در زمینه های مالی، اهمیت زیادی دارد. اگر این امر را باورنداشته باشید پس حتما به طور ذاتی باور دارید که در کنترل زندگی تان نقش کمی دارید یا اصلا نقشی ندارید؛ در نتیجه در بخش مالی نیز نقشی ندارید یا نقش کمی دارید. این یک نگرش ثروتمندانه نیست. آیا تا به حال توجه کرده اید که افراد فقیر معمولا شانسشان را با شرکت در مسابقه های بخت آزمایی امتحان میکنند؟ آنها واقعاً اعتقاد دارند، پول از طریق افتادن قرعه به نامشان، به آنها میرسد.
آنها شنبه شب ها جلوی تلویزیون میخکوب می شوند و قرعه کشی را با هیجان تماشا می کنند تا ببینند آیا پرنده ی خوشبختی ثروت این هفته بر بام خانه ی آنها مینشیند یا نه؟ البته همه دوست دارند در مسابقه ی بخت آزمایی برنده شوند. حتی افراد ثروتمند نیز برای سرگرمی این کار را انجام میدهند؛ اما اول این که آنها به پولشان را صرف خرید بلیت نمی کنند، دوم این که برنده شدن در این مسابقه روش اصلی آنها برای ثروتمندشدن نیست. شما باید باور داشته باشید که که اولین کسی هستید که موفقیت را برای خودتان به ارمغان می آورید. شما اولین کسی هستید که جزء طبقه ی متوسط بودن را برای خودتان انتخاب می کنید. شما اولین کسی هستید که کشمکش بین پول و موفقیت را در درون خود خلق می کنید. دانسته یا ندانسته بازهم تقصیر شما است. افراد فقیر به جای این که مسئولیت آنچه را که در زندگیشان اتفاق میافتد به عهده بگیرند، نقش فرد قربانی را بازی می کنند. فکر غالب در ذهن یک فرد قربانی، همیشه این است: «من بدبخت هستم». بنابراین خیلی سریع و بر اساس قانون هدف، افراد فقیر و بدبخت، بدبخت ترمی شوند. دقت کنید من گفتم آنها نقش فرد را قربانی را بازی میکنند اما نگفتم آنها قربانی هستند. من اعتقاد ندارم یک فرد میتواند قربانی باشد بلکه معتقدم می تواند نقش قربانی را بازی کند. چون فکر میکنند با این روش ثروتی عاید آنها می شود. بعداً در این رابطه توضیح بیشتری می دهم، اما چگونه می توان گفت «افراد نقشی قربانی را بازی می کنند؟».
آنها سه ویژگی دارند. قبل از این که در مورد این ویژگی ها صحبت کنم از شما میخواهم بدانید که من کاملاً متوجه هستم که هیچ کدام از این ویژگی ها در مورد خوانندگان این کتاب مقاله صادق نیست، ولی ممکن است از میان افراد قربانی ثروت، کسی را بشناسید که در مورد او صدق کند و شاید او یکی از نزدیکانتان باشد. .درهرصورت از شما میخواهم به این بخش توجه خاصی داشته باشید.
سه ویژگی مردمان فقیروناموفق
ویژگی اول: مقصر دانستن دیگران
وقتی از قربانیان میپرسید که چرا فقیر هستند، بیشتر آنها در بازی «مقصر دانستن دیگران»، حرفه ای می شوند. هدف ما این است که متوجه شوید تنها در هر بازی (تقصیررا به گردن دیگران انداختن)، به افراد و حوادث زیادی اشاره می شود. حداقل این کار برای قربانیان یک نوع سرگرمی است. متاسفانه نزدیکان این افراد بیش از همه آسیب می بینند؛ چرا که آن ها اولین گروهی هستند که مقصر شناخته خواهند شد. افراد قربانی اوضاع اقتصادی دولت و بورس و کارگزاران بورس را نیز مقصر می شناسند.آنها واسطه، نوع شغل، همکار، کارمند، مدیر ، رئیسشان، بالا و پائینهای بازار، خدمات فروش، بخش حمل ونقل، شریک، همسر ، خدا و البته والدینشان را نیز در گروه مقصرین قرار می دهند. همیشه این گونه است و آنها شخص یا چیز دیگری را مقصر میدانند، درصورتی که مسئله کسی یا چیز دیگری به غیراز خود آنها نیست.
ویژگی دوم: توجیه کردن
اگر افراد بازنده دیگران را سرزنش نکنند و مقصر ندانند با گفتن این جمله؛ «پول خیلی هم مهم نیست»، موقعیت پیش آمده را توجیه می کنند و منطقی جلوه می دهند. اجازه دهید این سؤال را از شما بپرسم؛ اگر شما بگوئید شوهرتان یا خانمتان، دوست و یا والدینتان برایتان چندان مهم نیستند، آیا آنها برای مدت طولانی کنار شما خواهند ماند؟ فکر نمی کنم. در مورد پول نیز همین امر صدق می کند. در سخنرانیهایی که زنده برگزار میکردم برخی از شرکت کننده ها نزد من می آمدند و میگفتند: «میدونی هاروی پول آنقدرهم مهم نیست»، من مستقیماً چشمهای آنها را نگاه می کردم و میگفتم: «شما ورشکسته شده اید، درسته ؟» آنها سرشان را پائین میانداختند و میگفتند: «آره، من الان یک مقدار مشکلات مالی دارم» آن وقت من حرفش را قطع میکردم و می گفتم نه این مشکل فقط مربوط به الان نیست، بلکه مشکل همیشگی شما بوده است. شما همیشه ورشکسته بوده اید یا خیلی نزدیک بوده که این اتفاق بیفتد، درسته؟ با گفتن این جمله ها، آنها آماده ی گوش کردن و یادگرفتن می شدند و در آخر متوجه میشدند که این عقیده ی مصیبت بار چقدر در زندگی آنها تأثیرگذار بوده است؟ البته آنها ورشکسته بودند. اگر داشتن دوچرخه برایتان مهم نباشد، آیا دوچرخه می خرید؟ البته که نه. اگر داشتن طوطی خانگی برایتان مهم نباشد، طوطی می خرید؟ نه. در مورد پول نیز همینطور است. اگر پول برایتان مهم نباشد در نتیجه هیچ پولی نخواهید داشت. شما میتوانید با این دانش دوستتان را گیج کنید. تصور کنید
در یک گفتگوی دوستانه، دوستتان به شما بگوید: «پول مهم نیست»؛ دستتان را روی پیشانی تان بگذارید و بالا را نگاه کنید مثل این که از بهشت پیغامی را دریافت میکنید بعد با صدای بلند بگوید: «تو ورشکسته ای ! » دوستتان حتماً میپرسد شما از کجا میدانید؟ بعد دستتان را به سوی او دراز کنید و بگوئید: «چه چیزهای دیگری را نیز میخواهید بدانید؟» ۵۰ دلار می شود. لطفاً بگذارید بی تعارف بگویم: هرکسی که میگوید پول مهم نیست، اصلاً پول ندارد. افراد ثروتمند متوجه ارزش و موقعیت پول در جامعه هستند؛ از طرفی، افراد فقیر با مقایسه کردن های بی ربط بی عرضگی های مالی شان را ارزش می دهند. آنها میگویند: «خوب، پول به اندازه ی عشق اهمیت ندارد». آیا این مقایسه ی احمقانهای نیست ؟ چه چیز مهم تر است؛ پای شما یا دست شما؟ شاید هردوی آنها مهم باشند. دوستان خویم گوش کنید؛ پول در زمینه هایی که کاربرد دارد، بی نهایت مهم است و در زمینه هایی که کاربردی ندارد اهمیتی نیز ندارد. اگرچه با عشق زندگی میسر است اما نمیتوانید با آن مسجد، کلیسا، بیمارستان یا خانه بسازید.
اصلی برای ثروتمند شدن : پول در زمینه هایی که کاربرد دارد بی نهایت مهم است، اما در زمینه هایی که کاربردی ندارد بی اهمیت می باشد.
اگر منظور مرا درک نکرده اید، پس صورت حساب هایتان را با عشق پرداخت کنید! اگر هنوزهم مطمئن نشده اید به بانلث بروید و مقداری عشق پس انداز کنید، ببینید چه اتفاقی میافتد! من به شما میگویم: صندوقدار بانلک به شما مثل دیوانه ای نگاه میکند که از تیمارستان فرار کرده است و با صدای بلند فریاد میزند نگهبان! هیچ یك از آدمهای ثروتمند اعتقاد ندارند پول مهم نیست. اگر هنوزهم باوردارید که پول مهم نیست فقط به شما میگویم: شما ورشکسته شده اید و این وضعیت ادامه خواهد داشت مگر اینکه آن فایل مضر را از برنامه ی مالی ذهنتان خارج کنید.
ویژگی سوم: غرغرکردن
غرغرکردن بدترین کار است که تنها علیه سلامتی و ثروت خودتان انجام می دهید. چرا بدترین کار؟ من به این جمله خیلی معتقد هستم: وقتی روی چیزی تمرکز می کنید ان جیز زیاد می شود. وقتی غرمی زنید و روی یک موضوع تمرکز می کنید یا در مورد غلط یا درست بودن چیزی در زندگی تان تمرکز می کنید مسلماً رورى چیزی که در زندگی تان درست نیست متمرکز میشوید و چون هر چیزی که در مورد آن تمرکز کنید، زیاد می شود پس با مسائلی که مناسب زندگی تان نیست بیشتر روبه رو می شوید. بیشتر معلم های موفقیت در مورد «قانون جذب » صحبت میکنند. این قانون میگوید هرچیزی مثل و همانند خودش را جذب میکند. یعنی وقتی شما از چیزی شکایت می کنید دقیقاً آن را وارد زندگی تان می کنید.
اصلی برای ثروتمندشدن : شما وقتی از چیزی شکایت می کنید مانند یک آهن ربای قوی و زنده برای جذب آن وارد عمل می شوید.
آیا تا حالا دقت کرده اید که افراد غرغرو زندگی سختی دارند؟ به نظرآنها هراتفاق بدی فقط برای آنها می افتد. آنها میگویند «چرا غر نزنم! ببین چه زندگی مزخرفی دارم! »، بله، زندگی مزخرفی دارید چون فقط غر میزنید و شکایت می کنید. این موضوع، ما را متوجه نکته ی دیگری نیز میکند. شما باید یک تصمیم جدی بگیرید و با افراد غرغرو دوستی نکنید. اگر نزدیک آنها باشید باید همراه خودتان یک چتر فولادی داشته باشید و گرنه همه ی چیزهای بد که آنها گرفتارش شده اند، گریبان شما را هم خواهد گرفت. من تا حد امکان از افراد غرغرو دوری می کنم،
چون انرژی منفی ، مثل یک بیماری عفونی است، بسیاری از مردم با این افراد زندگی می کنند و به شکایت آنها در مورد اوضاع زندگی گوش می کنند، چرا؟ جوابش ساده است، چون آنها منتظرند تا نوبت خودشان برسد! فکر میکنی وضع تو خیلی بد است؟ گوش کن تا برایت بگویم که وضع من، از تو هم بدتر است! در اینجا چند تمرین به شما ارائه می کنم و قول می دهم که زندگی شما را متحول می کند. از شما میخواهم به مدت هفت روز دیگر شکایت نکنید؛ نه تنها خیلی بلند بلکه حتی در ذهنتان نیز غرنزنید. اما مجبور هستید این کار را انجام دهید. چرا؟ چون در روزهای اول ممکن است ته مانده های حرفهای مزخرف به ذهنتان خطور کنند. متاسفانه سرعت حرکت حرف های مزخرف به اندازه ی سرعت نور نیست؛ سرعت حرکت حرف های منفی خیلی کم است بنابراین زمان زیادی طول میکشد تا از ذهن خارج شوند.
من این مبارزه را به افراد زیادی پیشنهاد کردم، وقتی می شنیدم با این تمرین کوچک در زندگی آنها تغییرات زیادی حاصل شده است خوشحال می شدم. من تضمین می کنم وقتی از تمرکز کردن و جذب کردن حرفهای منفی و مزخرف به ذهنتان جلوگیری کنید چقدر هیجان زده خواهید شد. اگر شما فرد شاکی هستید، موفقیت را فراموش کنید؛ چون برای افراد زیادی، آدم عادی شدن شروع بسیار خوبی است. مقصر دانستن دیگران، توجیه و شکایت کردن مثل قرص مسکن عمل می کند. آنها چیزی به غیراز کاهش دهنده ی استرس نیستند. آنها از استرس فرد شکست خورده میکاهند. در این راستا کمی فکر کنید؛ اگر کسی به هر شکلی شکست نخورده باشد، آیا به توجیه کردن، شکایت کردن وسرزنش کردن نیاز دارد؟ جواب این سؤال واضح است. نه ! از حالا به بعد وقتی خودتان را سرزنش یا توجیه می کنید یا غر می زنید ، ادامه ی این کار را متوقف کنید و به خودتان یادآوری کنید که می خواهید مثل افراد ثروتمند زندگی تان را بسازید و هر لحظه ممکن است به سوی موفقیت یا افکار منفی کشیده شوید. پس افکار و کلماتی را که به زبان می آورید عاقلانه و با دقت انتخاب کنید. انجام این کار خیلی مهم است. شما الان آماده هستید که یکی از بزرگترین رازهای جهان را بشنوید. اگر آماده اید، با دقت این جمله را بخوانید: «هیچ چیز بدتر از این نیست که فردی قربانی واقعی ثروت باشد». آیا معنی این جمله را متوجه شدید. دوباره تکرار می کنم: «هیچ چیز بدتر از این نیست که فردی قربانی واقعی ثروت باشد». کی گوشش بدهکار این حرفهاست ؟ مثل این میماند که قایقی که خودم بر آن سوار هستم را سوراخ کنم و بگویم اصلا مهم نیست!
اصلی برای ثروتمند شدن : هیچ چیز بدتراز این نیست که فردی قربانی واقعی ثروت باشد.
با این اوصاف قربانی شدن برای مردم منفعتی هم در بردارد. مردم چه چیزهایی را از قربانی شدن به دست میاورند؟
جواب: توجه دیگران. آیا توجه دیگران تا این اندازه اهمیت دارد؟ بله. به طریقی همه ی افراد به خاطر آن زندگی می کنند، و دلیل این که افراد برای جلب توجه دیگران زندگی میکنند این است: آنها مرتکب اشتباه بزرگی شده اند و این همان اشتباهی است که همه ندانسته مرتکب می شویم. ما جلب توجه را با عشق اشتباه می گیریم. باور کنید عملا غیرممکن است که فردی خوشحال و موفق باشید و همچنین آرزو کنید که دیگران به شما توجه کنند. اگر جلب توجه دیگران را میخواهید پس آنها به شما ترحم خواهند کرد، شما تعریف و تمجید دیگران را گدایی می کنید. جلب توجه کردن مشکل دیگری هم دارد و آن این که گاهی اوقات مردم واکنشهایی احمقانه را از آدم انتظار دارند. عشق و جلب توجه را باید به دلایل خیلی زیادی از همدیگر جدا کنید. اولا موفق تر و دوما، خوشحال تر می شوید. سوما، عشق واقعی را در زندگی تان پیدا می کنید. در بیشتر موارد، مردمعشق و جلب توجه را با هم یکی می دانند. آنها به معنای واقعی کلمه، همدیگر را دوست ندارند. آن ها فقط به خاطر خودخواهی خودشان عاشق یکدیگر هستند، مثل این جمله: «من به خاطر کارهایی که برایم انجام میدهى عاشق تو هستم». این رابطه فقط یک طرفه است؛ یا حداقل بلک رابطه ی دوطرفه نیست. با جدا کردن جلب توجه از عشق، شما آزاد هستید دیگری را به خاطر کسی که هست دوست داشته باشید نه به خاطر کارهایی که برای شما انجام می دهد. همان طور که قبلا هم گفتم هیچ چیز بدتر از این نیست که فردی قربانی واقعی ثروت باشد. بنابراین برای این که یک قربانی باقی بمانید، همانند فردی که به دنبال جلب توجه است، باید سعی کنید تا هرگز پول دار نشوید!
الان وقت تصمیم گیری است. شما میتوانید یک فرد ثروتمند یا یک قربانی شوید؛ اما نه هردوی آنها. گوش کنید هرلحظه، هر ثانیه که سرزنش با توجیه با گله می کنید گلوی وضعیت مالی خودتان را با گفتن این حرف ها پاره می کنید. البته بهتر است از کلمه ی ملایم تری استفاده کنم، اما فراموش کنید، این مسئله در حال حاضر چندان مهم نیست، ما الان به کلمه های ملايم نیاز نداریم. من الأن مایلم به شما کمک کنم تا متوجه شوید که چه بلایی سرخودتان می آوردید. بعدا که پولدار شدید میتوانیم مهربان تر صحبت کنیم. الان باید از نیرو و دانستنیهایی که در زندگی برای رسیدن به آرزوهایتان به دست آورده اید، استفاده کنید و بدانید که در میان افراد فقیر متوسط و یا ثروتمند زندگی کردن، به دست خود شما صورت میگیرد و به شما بستگی دارد.
بیانیه
دستتان را روی قلبتان بگذارید و بگوید: من خودم سطح وضعیت مالی ام را تعیین می کنم.
با انگشت سبابه سرتان را لمس کنید و بگویید : من یک ذهن میلیونر دارم.
تمرین های عملی
۱- وقتی در حال شکایت، سرزنش و توجیه کردن هستید ، مچ خودتان را بگیرید، انگشت سبابه را مثل اسلحه روی گلویتان بکشید تا یادتان بیاید که دارید با این حرف ها گلوی مالی تان را پاره می کنید. اگرچه این حرکت تا حدی خشن است اما از بلایی که با گفتن این حرف ها برسرخودتان می آورید، ظالمانه ترنیست.
با انجام این کارتا حدودی عادت های مضرتان از بین مایی رود.
۲- در پایان هر روز یک گزارشی تهیه کنید و کارهایی را که خوب پیش رفته و کارهایی را که خوب پیش نرفته در آن یادداشت کنید. بعد به سؤال های زیر جواب دهید. من این موقعیت ها را چطور به وجود آورده ام؟ اگر دیگران هم سهیم بوده اند چطور؟ از خودتان بپرسید: سهم من در به وجود آوردن این وضعیت ها چقدر بوده است ؟ این تمرین باعث میشود در زندگی تان، مسئول وضعیت های پیش آمده باشید و با کملک این تمرین، با تکنیک های مفید و مضر (برای رسیدن به موفقیت) آشنا می شوید.
نویسنده : تی هارو اکر
نگارش : شهرام بابایی فر
