اشکان کمانگری در پهنه سبزِ گرگان، شهری که عطر جنگل و شالیزار را در هم میآمیزد، کودکی چشم به جهان گشود که بعدها نوایش در گوش جان عاشقان موسیقی نشست. از همان سالهای نخستین کودکی، گویی سرنوشت او با نغمهها گره خورده بود؛ چرا که آموزش سنتور را آغاز کرد و پنجههای کوچکش با سیم و چوب ساز آشنا شد. اما این تنها آغاز راه بود؛ در نوجوانی، دریچهای نو به سوی آواز ایرانی گشوده شد و روح او را تسخیر کرد، تا این که عشق به آوازی اصیل و ریشهدار، مسیر زندگیاش را برای همیشه دگرگون ساخت.
نکتهای که زندگینامه این هنرمند را از بسیاری دیگر متمایز میکند، گذر او از میان راهروهای دانش و صنعت است. او نه تنها یک هنرمند، بلکه یک مهندس نیز هست؛ افتخار فارغالتحصیلی از رشته مهندسی عمران دانشگاه صنعتی شریف، خود گواه ذهنی است پویا و چندبعدی، که توانایی گره زدن منطق مهندسی با شور و احساس هنر را به زیبایی هر چه تمامتر داراست.
اما وقتی صحبت از آواز به میان میآید، باید از نامهای بزرگی یاد کرد که چون ستونهای محکمی، قامت هنری او را استوار ساختند. او افتخار شاگردی نزد استادان بیبدیلی چون حمیدرضا نوربخش، مظفر شفیعی، و تاج سر موسیقی ایران، محمدرضا شجریان را داشته است. این اساتید، نه تنها تکنیکها، بلکه روح و جوهر آواز ایرانی را در وجود او دمیدند.
سفر هنری او با انتشار اولین آلبومش، “زرد سرخ ارغوانی”، در سال ۱۳۸۴، به اوج خود رسید. این آلبوم، نوید ظهور صدایی تازه و دلنشین را در سپهر موسیقی ایرانی داد و راه را برای فعالیتهای بعدیاش هموار ساخت.
فعالیتهای گروهی و همنوایی با ارکسترهای بزرگ، بخش درخشانی از کارنامه هنری اوست. همکاری با گروههایی چون خورشید، همساز، گروه آوازی تهران، و نوای دلنشین ارکستر ملی ایران، نشان از توانایی او در همنشینی با صداهای دیگر و خلق آثاری ماندگار دارد.
صدای او مرزها را درنوردید و هنر ایرانی را به اقصی نقاط جهان برد. از صحنههای پرشکوه انگلستان و فرانسه گرفته تا بلژیک، تونس و تاجیکستان، نوای آواز او طنینانداز شد و سفیر فرهنگ غنی این مرز و بوم گشت.
و اما، تابستان ۱۴۰۳، فصلی فراموشنشدنی در زندگی هنری او بود؛ زمانی که صدای سحرآمیزش در کنسرت-نمایش “سیصد” طنینانداز شد. این شاهکار هنری، ایدهای از سهراب پورناظری و به کارگردانی سهراب و تهمورس پورناظری بود که در فضای دلانگیز کاخ سعدآباد به روی صحنه رفت. در کنار این صدای گرم، ستارگانی از سینمای ایران چون بهرام افشار، بهرام رادان، گوهر خیراندیش و نوید محمدزاده نیز هنرنمایی کردند و این واقعه هنری را به یک تجربه بینظیر برای مخاطبان تبدیل ساختند.
به راستی که این کمانگر-خواننده، شخصیتی است چندوجهی و بینظیر. او پلی است میان علم و هنر، میان سنت و نوآوری. زندگیاش، داستانی است از پیوستگی میان تحصیلات مهندسی عمران تا غوطهوری در ژرفای موسیقی سنتی، از اجراهای جهانی تا حضور در پروژههای بزرگ نمایشی. او نمونهای است از هنرمندی کامل، که تواناییهای خود را در هر میدانی که قدم میگذارد، به بهترین شکل ممکن به نمایش میگذارد.